سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وب

جستجوی وب
برچسب‌ها وب
لینک های مفید

بسم الله الرحمن الرحیم دوستان محترم که در سایتی که مطلب بنده را کپی برداری کرده اندودرزیرمطلب اسم بنده رامینویسندتوجه داشته باشند که این کار بر خلاف قوانین هست و بنده از راه های قانونی این مسئله را بطور جد از طریق مرجع مربوطه دنبال میکنم. 

 

الله بخش گرگیج مدیر وب سایت طایفه بزرگ گرگیج




تاریخ : پنج شنبه 98/9/28 | 1:57 عصر | نویسنده : اله بخش گرگیچ | نظر

اسطوره ی پیدایی طایفه گرگیج

 

 

 

  یکی از مباحثی که همیشه در مورد طوایف و قبایل کهن مطرح است ،وجه تسمیه یا نحوه ی پیدایی آن است.

 

  ما در این مقال اندک به اسطوره هایی که از قدیم الایام در مورد پیدایی قبیله ی گرگیج بوده می پردازیم.

 

 گرگیج ها که هم اکنون علاوه بر سیستان و بلوچستان در هرمزگان(شهرستان جاسک و ...) ،سرخس ،بخش هایی از گلستان،کرمان(موسوم به گورگندی ها) و حتی در کشور ترکمنستان و پاکستان جمعیت هایی را به خود اختصاص داده اند.اما علت این نام گذاری چیست و آیا این نام ارتباطی با گرگ دارد یا نه و ...ما به همین موضوع می پردازیم.

 

 باید یاد آور شد تلفظ گرگیج در بین بلوچ ها به شکل gowrgeyj است؛بنابراین هیچ ارتباطی با گرگ ندارد بلکه این تلفظ غیربلوچ هاست.

 

  درمورد علت این نام گذاری دو روایت وجود دارد:

 

1- حاکم منطقه ای اعلام می دارد هر کس بتواند یک گور خر را زنده شکار کند من دختر خود را یه عقد او در می آورم و جد گرگیج ها با راهنمایی های یک پیر موفق می شود دختر حاکم را از آن خود کند و از آنجا فرزندان او به گرگیج منسوب می شوند یعنی شکارچی گور خر

 

2- جد گرگیج ها انسان عابدی بوده که وقتی می خواهد به حج عزیمت کند ،همسرش باردار است .او دعا میکند:"خدایا فرزندم را به تو می سپارم،نگهبانش باش!" .او وقتی بعد از مدت ها از حج بر می گردد به او می گویند : "فرزندت به دنیا آمد و زنت فوت شد و چون کسی از او نگهداری نمی کرد او را به همراه مادر در قبر نهادیم" .

 

مرد بر سر آرامگاه همسر می رود که ناگاه ندایی می شنود که ای کسی که فرزندت را به ما سپردی آن را برگیر!. پدر فرزندش را از قبر بیرون می کند در حالی که زنده است!

 

در این روایت گرگیج یعنی از گور گرفته شده.

 

   باید توجه داشت در فارسی گور دو معنا دارد:قبر وگورخر و در بلوچی نیز gowr به همین دو معناست.

 

الله بخش گرگیج مدیر وب سایت رسمی طایفه بزرگ گرگیج 




تاریخ : پنج شنبه 98/9/28 | 1:46 عصر | نویسنده : اله بخش گرگیچ | نظر

طایفه گرگیج (گورگیج) که وجه تسمیه آن بشرح ذیل است : در خصوص وجه تسمیه هر طایفه ، مردم آن زمان یکی از خصوصیات بارزی که در بین افراد وجود داشت او را با همان صفت صدا می زدند تا اینکه کم کم بعنوان قوم والقاب نامیده می شد‎ ‎، مثلا در زمان قاجاریه دولتی ها وافراد نظامی به سرزمین بلوچستان می آیند و مردم با شنیدن آوازه آنها‎ ‎، آنان را‎) ‎قجر‎(‎ می گفتند و این اسم سر زبان مردم بلوچ گردید وتا کنون هم این مردم به فارسی زبانان (گجر‎ (‎می گویند‎ ‎. قویترین ادله برای تسمیه طایفه (گورگیج) از خود شکل نوشتاری کلمه می باشد که از دوکلمه گور+گیج ساخته شده است که براساس ساختار نوعی صفت می باشد. (گور) دو معنی مستقل دارد :نوعی حیوان و دومین قبر و (گیج) نیز از مصدر (گیجیدن) ودر زبان بلوچی به معنی سقط جنین کردن حیوانات گفته می شود ، که باتوجه به روایت شفاهی داستان در باره کلمه گور معنی اول بیشتر سنخیت دارد و حکایت از این قرار است که در ایام قدیم یکی از سوارکاران و دلیران قوم بلوچ در میدانی بزرگ درحضور سایر طوایف بلوچ گوری را دنبال میکند و آنرا در اندک زمان می گیرد و گویند که آن گور سقط جنین نیزمی کند در صورتی که پهلوانان دیگر در این میدان از چنین کاری عاجز و عدم آمادگی می کردند در این میدان آزمایش ، عمامه و کمربند پهلوانی به وی بسته می شود و می گویند ای حسن تو نه تنها گورگیر بلکه گورگیج نیز هستی . حسن فرزند نوت و نوت فرزند نوت بندگ می باشد و تاریخ گورگیج از حسن شروع می شود و پدر حسن از ایل (رخشانی بلوچ) میباشد می باشد . کم کم لقب (گورگیج) به فرزندان ونوادگان ایشان داده می شود . ناگفته نماند گور نوعی آهوی ماده می باشد که بدون شاخ و کمی از آهوهای معمولی کوتاهتر اما خپل تر می باشد که در کوه های دادر و سیبی (بلوچستان پاکستان) این نوع آهو یافت می شود و این نوع آهو در باغ های وحش های پاکستان یافت می گردد . امتیازات خاصی که این طایفه داشته و بر مبانی یک اصل اساسی دینی و ملی ومیهنی است که به چند مورد خاص فهرست وار اشاره می گردد : نگاه تعصب آمیز که لطمه ای به هنر انسان بودن وارد می نماید در بین طایف گرگیج وجود نداشته است تعصب میهن پرستی ، ملی گرایی افتخار به سرزمین و ولایت خویش و حفظ تمامیت ارضی از خصایص انحصاری این طایفه بوده است حتی در مواقع بحرانی وشرایط حاد . در کوتاه نمودن دست استعمار گران از تصرف سرزمین سیستان و بلوچستان نقش اساسی ومهمی داشته اند . بزرگترین مخالف رژیم طاغوتی بوده اند و به همین دلیل نه اهل باج بوده اند و نه اهل خراج یعنی نه باج می داده اند ونه می گرفته اند حتی با داشتن قدرت ، بسی جای افتخار است که هیچ فردی از این طایفه با نظام جمهوری اسلامی عناد نداشته و همه آنان در سایه نظام و با دلبستگی خاص زندگی می کنند به طوریکه حتی یک پناهنده که مخالف نظام باشد در کشورهای دیگر زندگی نمی کند. نزدیکترین مرزدارانی هستند که کمترین فاصله با نوار مرزی را دارند و همیشه کمر همت را برای صیانت از وطن بسته و این عزم راسخ آنان برای مرزبانی و مرزداری بدون داشتن هرگونه توقعی از نظام ، روزبه روز افزایش یافت . یکی از افتخارات طایفه گرگیج قهرمان حماسه بلوچ (بالاچ گرگیج) است . تیره های طایفه گرگیج : گرگیج فعال گبرزهی سنگک زهی حسن زهی عوض زهی قنبر زهی چرخچی لشکرزهی بولاغ زهی گُرگندی (گورگندی) طاهر زهی عوض زهی روشن زهی ابراهیم زهی چشک چاری ززهی

الله بخش گرگیج مدیر وب سایت رسمی طایفه بزرگ گرگیج 




تاریخ : پنج شنبه 98/9/28 | 1:28 عصر | نویسنده : اله بخش گرگیچ | نظر

ملک محمد خان گرگیچ یکی ازنام آوران طایفه بزرگ گرگیج هست وبا ملک شاه جهان خان کرد اولین نمایندگان منطقه بلوچستان  بودند.

 

دزدآپ در سال 1309 زاهدان خوانده شد (که دلایل آن در سایر صفحات بلوچ خان ذکر گردیده ) و بعد ها بویژه در سال 1320 رشد چشمگیری داشت و خاش رقیب سرسخت خود را به حاشیه راند بطوریکه تا ده سال قبل از آن همه بر این باور بودند که خاش مرکز استان  می گردد ولی ناگهان زاهدان چنان سریع به رشد و تعالی دست یافت که خاش بخشی از زاهدان گردید و در سایه ابهت زاهدان به حاشیه رانده شد . گر چه زاهدان شهر نوپاییست البته باید به این نکته توجه کرد که طوایف زیادی در اطراف زاهدان قبل از بوجود آمدن این شهر ساکن بوده اند و اگر واقع بینانه به این موضوع نگاه کنیم طوایف اصیل و بزرگ بلوچ همچون گرگیج ها براهویی ها نوتی زهی ها اسماعیل زهی و نارویی ها ساکن در آبادی های اطراف زاهدان بومیان واقعی این شهرند.اسناد و مدارک موجود نشان می دهد نخستین کسانی که در زاهدان سکنی گزیدند از طایفه گرگیچ به سرکردگی شخصی بنام نورمحمد خان بودند.(البته لازم به ذکر است که آبادی دزد آب از قرنها قبل به عنوان منطقه ای برای استراحت کاروانهای تجاری و نظامی بلوچ مورد استفاده قرار می گرفت و طوایف اطراف بخوبی دزدآب را به عنوان یک آبسر(برکه) می شناختند. واز این رو سالها قبل فردی بنام مراد بهمراه فرزندانش نیز جزو اولین افراد کوچ نشین ساکن زاهدان بوده اند که در صفحه اعلانات بلوچ خان شرح آن آمده است ) در این بخش راجع به یکی از افراد طایفه گرگیچ ساکن دزداب بنام ملک محمد خان سخن می گوییم . ملک محمد خان فرزند ملک سعید خان و نوه ملک نورمحمد خان گرگیج می باشد که در سال 1264 متولد و پس از 54 سال زندگی در سال 1319 درگذشت . وی در سال 1303 خورشیدی به همراه ملک شاه جهان خان کرد از منطقه بلوچستان به نمایندگی نخستین دوره مجلس موسسان برگذیده شد و راهی تهران گردید ملک محمد خان قبل از برگزیده شدن به نمایندگی مجلس موسسان نایب امنیه لار –بگ – گنو و سرزه به شمار می رفت که قلمرو مزبور را با همکاری حسن زهی ها اداره می کرداز ملک سیاه کوه تا لار و لوتک در دست جما خان براهویی و از ملک سیاه کوه تا میرجاوه هم در دست بزرگ ریگی ها بود. مهمترین رویدادی که در زندگی ملک محمد خان گرگیچ افتاد انتخاب وی به همراه ملک شاه جهان خان کرد بعنوان نمایندگان بلوچ از طرف بلوچستان به مجلس موسسان بود برای آشنایی و و درک بهتر ارزش کار ملک محمد خان و سردار شاه جهان خان بعنوان نمایندگان خطه بلوچستان و نیز فهم مراتب وحدت ملی توضیح زیر ضروری می نماید. در بهبوهه جنبش مشروطه و تقریبا از همان سال 1285 که فرمان مشروطیت به امضا مظفرالدین شاه قاجار رسید بهرام خان بارکزهی که با کنار زدن سعید خان بر بخش اعظم بلوچستان مرکزی و جنوبی فرمان می راند (این توضیح لازم به ذکر است که در همین دوره در بلوچستان شمالی یا سرحد حکومت ملوک الطوایفی خوانین بلوچ رو به زوال نهاده بود و چند تن از بزرگترین مبارزان بلوچ از جمله جیند خان و نورمحمد خان که نقش عمده ای در سرکوبی نیروهای مهاجم انگلیسی بازی کرده بودند نیز با اشاره دولت انگلیس دستگیر و تبعید شده بودند. از این رو دولت مرکزی در ناحیه سرحد با مشکل چندانی مواجه نبود چه بسیاری از طوایف بلوچ در سرحد رابطه دوستانه ای با دولت مرکزی داشتند. ) از فرمانبرداری از حکومت مرکزی سر باز زد در این زمان بلوچستان بخشی از ایالت کرمان بشمار می رفت و کرمان خود یکی از کانون های عمده مشروطه خواهی بود به همین دلیل والی کرمان فرصت و توانی به خاطر درگیری با مشروطه خواهان نیافت تا به بلوچستان لشکر کشی کند و بهرام خان بارکزهی را به اطاعت حکومت مرکزی وادار سازد این روند تا کودتا رضا شاه در سال 1299 و مرگ بهرام خان در همین سال ادامه یافت و بردارزاده وی بنام دوست محمد خان جانشین وی شد در تمام این سالها منطقه سرحد استقلال خویش را حفظ کرده بود دوست محمد خان برای ارتباط بیشتر با حکومت حاضر شد نماینده ای از طرف بلوچستان بنام حسن خان بلوچ به مجلس چهارم بفرستد ولی تلاش های حسن خان و دوست محمد خان کا به جایی نبرد و حکومت سرانجام بر خلاف تمام قراردادها و وعده هایی که داده بود در سال 1307 به فرماندهی سرتیپ جهانبانی عملیات بزرگ و ویرانگری را در بلوچستان آغاز کرد که شرح آن در کتاب عملیات قشون در بلوچستان نوشته سرتیپ جهانبانی رفته است . در این مختصر مجال آن نیست تا به این عملیات ویرانگر بپردازیم . با این توضیح ارزش کار ملک محمد خان گرگیچ و ملک شاه جهان خان کرد برای رساندن پیام مظلومیت مردم را به گوش مردم در آن شرایط زمانی بیشتر نمایان می گردد .

 




تاریخ : سه شنبه 98/9/26 | 12:16 عصر | نویسنده : اله بخش گرگیچ | نظر

حدودششصد سال پیش، بیوه زنی به نام "سَمّی" که توسط اقوام شوهر مرحومش به قصد تصاحب ارثیه به جامانده شامل گله های بزرگ گاو و شتر مورد آزار قرار گرفته بود بنابر وصیت همسرش، قبیله اش را رها کرده و با خانواده و گله های گاو و شترش نزدیکی از بزرگترین سرداران وحاکمان بلوچ به نام دوداحسن گورگیج پناهنده (میار) می شود.دودا به رسم فرهنگ پر افتخار بلوچی "باهوت" یا "میارجَلّی" آنهارا پذیرفته و در پناه خویش قرارمی دهد، تصمیم "دودا" مبنی برحمایت سمی و حفاظت از اموالش نشان از شهامت و عزم راسخ وی بر پایبندی به اصول اخلاقی جامعه بلوچ بود کما اینکه مقاومت در برابر قبایل قدرتمندی که دندان طمع به ثروت بیوه زن تیز کرده بودند قطعاً می توانست خطرات جبران ناپذیری به وجود آورد و حتی به نابودی و نسل کشی وی و قبیله اش منجر شود، اما "دودا" لحظه ای به خود شک و تردید راه نداد و تا پای جان بر اصول اخلاقی خویش پایبند ماند زیرا که میارجلی و پناه دادن ضعیفان از نشانه های هویت بلوچی و سرداران بزرگ بود. سرانجام دودا به همراه بردارانش و تمام مردان قبیله طی دو نبرد سهمگین با بیبگر رییس قبیله پُژ و از سرداران مشهور بلوچستان به منظور برگرداندن اموال غارت شده بیوه زن بی پناه شهید شدند."دودا"ی بزرگ برادری داشت که به دلیل خردسالی با وجود اصرار زیاد وی، او را با خود به صحنه نبرد نبردند. کودک شجاع هنگامی باپیکر بی جان برادرانش روبه‌رو گردید با اینکه کودکی بیش نبود از زنان خواست که در عزای برادرانش نگریند زیرا که آنها برای حفظ عزت وافتخار و ارزش های ملت بلوچ و در صیانت از فرهنگ باهوت شهید شدند. بنابر روایات تاریخی بلوچ، کودک خانه اش راترک کرد و به زیارتگاهی در سند(sindh) رفت، جایی که در آموزش کمانداری، شمشیر زنی و دیگر تکنیک های مبارزه درآن زمان سرآمد بود. این جوان شجاع پس ازده سال به بلوچستان بازگشت و مبارزه طولانی و خونین و جنگ چریکی علیه قبیله ای که برادرانش را شهیدکرده بود آغاز کرد(وی درجامعه بلوچ به عنوان نماد جنگ های چریکی شناخته می شود). او با فداکاری و شهامتش برقدرت دشمنان چیره گشت. وی به تمام بلوچستان و انسان های آزاده درس آزادگی و ظلم ستیزی داد. پسری که بعدها به نام جنگجوی بزرگ و انتقام جو در میان مردم بلوچ مشهور گشت، او "بالاچ گورگیج" بود. این ماجرا ممکن است یک داستان متداول تاریخی باشد اما بالاچ(بالانچ) برای بلوچ یک افسانه شد، چیزی فراتر از تاریخ. 

او به یک افسانه بدل گشت زیرا او نشان داد که می توان با مبارزه بر تمامی مشکلاتی که سدّ راه یک انسان آزاده قرار می گیرد فایق آمد. او به یک افسانه تبدیل گشت زیرا نشان داد که پیروزی بر دشمنان برای حفظ ارزشهای انسانی که برای یک بلوچ مقدس شمرده می شوندسخت نیست.

 

نام #بالاچ ، قیامش و اعمالش به بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ، فولکلور، ادبیات و تاریخ بلوچ تبدیل شد و برای هر مادر بلوچ که پسری مانند بالاچ داشت و برای هر خواهری که برادری همچون او داشت رویایی تسلی بخش بود. بالاچ گورگیج در قرن چهاردهم و یا شاید پانزدهم می زیست. در قرن بیست ویکم باری دیگر بالاچ در تاریکترین دوران تاریخ بلوچ به مانند ستاره ای در آسمان تار و سیاه بلوچستان ظهور کرد که برای رهایی ملت بلوچ جنگید و زندگی گرانبهایش را فدای سرزمین مقدسش نمود.چنان که گویی نام بالاچ(بالانچ) با افسانه ها گره خورده است. آری وی "بالاچ مری" بود. وی فرزند نواب خیربخش مری و فارغ التحصیل رشته مهندسی عمران وکارشناسی ارشد الکتروتکنیک از دانشگاه مسکو بود که به محض اتمام تحصیل به خاک بلوچستان بازگشت و رهبری جنبش ملی بلوچ و ارتش آزادی بخش بلوچستان ملقب به "سرمچارها" را بر عهده گرفت و قیام پنجم و بزرگترین قیام سراسری بلوچ بر ضد استعمار پاکستان را کلید زد. در این دوران زمینه و شرایط از زمانه بالاچ گورگیج متفاوت بود. بالاچ گورگیج برای حفظ ارزشهای بلوچ مبارزه کرد، و امّا بالاچ مری نه تنها برای حفظ ارزشهای بلوچ بلکه برای رهایی و نجات ملت بلوچ و سرزمین مادریش جنگید و قربانی شد. در #بلوچستان امروز هیچ خانه ای نیست که یاد بودی از بالاچ مری نداشته باشد. 

 

چرا بالاچ مری به عنوان یک قهرمان افسانه ای در قلب و یاد ملت بلوچ جاودان است؟

جامعه بلوچ او را با احترام به یاد می آورند زیرا که می دانند او در مبارزه برای حفظ ارزشها و فرهنگ و هویت ملی بلوچستان مصمّم بود. او را به یاد می آورند زیرا با وجودی که از طبقه ای ممتاز و عضو مجمع ایالتی بود و می توانست به تمام منافع شخصی که برای جامعه پاکستان قابل پذیرش باشد نایل آید. او به راحتی می توانست وزیر یا فرماندار ایالت بلوچستان باشد. اما او همه چیز را برای دستیابی به بالاترین هدف که همانا آزادی ملت بلوچ بود رها نمود و این رمز ماندگاری و جاودانگی بالاچ بود و به راستی که شایسته این نام مقدس بلوچی بود. ملت بلوچ او را از یاد نخواهد برد، زیرا که او فرزند اصیل این دیاربود. 




تاریخ : چهارشنبه 98/9/20 | 8:1 صبح | نویسنده : اله بخش گرگیچ | نظر

بزرگمردان تاریخ یا حکام گیاوان زمین (1)(ابراهیم بلوچ)?

سردار طاهر محمد گورگیج که معروف به هوت طاهر بوده اولین حاکم گورگیج در گیاوان زمین بوده و بعد از ایشان فرزند ارشد شان سردار پیرداد طاهر از فین بندرعباس تا بنت بلوچستان حکمرانی کرده و برادرزاده ایشان سردار موسی کرمشاه طاهر معاونت ایشان را بر عهده داشته و فین و بندرعباس و میناب زیر فرمان ایشان بوده و بعد از سردار پیرداد طاهر فرزند ایشان علی پیرداد حاکمان بلامنازع منطقه بودند.

بزرگان گورگیج قبل از امدن هوت طاهر محمد به گیاوان رفت و امد داشته اند. در زمان درک شاهی، عرب شاهی و سهراب شاهی در طاهروئی در جنگی که بین انها و سمه قیقبا صورت گرفت سمه را به قتل می رسانند و حتی شاهی عامر پدر انها نیز در میهمانی ازدواج کرده و گمو شاهی مادرش از روستای مهمانی است و محمد زهری که پدر هوت طاهر است مدت زیادی در گیاوان بسر برده ولی حکمران نبوده ?

می گویند در سفری که هوت طاهر محمد گورگیج به شیراز ( پایتخت سلسله زندیه ) داشته مسیرشان از گیاوان بوده و هوت طاهر و همراهان وقتی به کوهستک می رسند وضعیت را غیر عادی می بینند و بعد از کمی پرس و جو متوجه می شوند که راهزنان از مناطق همجوار بقصد غارت منطقه بسوی کوهستک در حرکتند. 

هوت طاهر و همراهان بنزد ملا حیدر کدخدا و بزرگ کوهستک می روند و بعد از مشورت با ملا حیدر تصمیم می گیرند که در مقابل متجاوزان بجنگند به این صورت نیروهای محلی به همراه بلوچها (هوت طاهر و یاران ) بفرماندهی سردارمیرو محمد (برادر هوت طاهر ) به جنگ بر علیه متجاوزین می پردازند و عده زیاد راهزنان و نیروهای اندک هوت طاهر انان را مجبور به عقب نشینی تاکتیکی می کند و انان بسوی تنک گروگ عقب نشینی می کنند.

 در این بین ملا حیدر و افراد محلی کوهستک به همراه زنان و کودکان دلاورمردان گورگیج را همراهی می کنند و وقتی به تنگ گروگ میرسند هوت طاهر محمد موقعیت جغرافیائی انجا را برای جنگ با راهزنان که در تعقیب انان بودند مناسب می بینند و هوت طاهر دستور می دهند که افراد مسن به همراه زنان و کودکان به روستای همزنگ بروند و بقیه برای نبردی شرافتمندانه اماده شوند . در همین حال سلیمان مراد به همراه برادرش که برای خرید عروسی برادرش به گروگ می رفتند با افراد هوت طاهر برخورد می کند و طاهر از سلیمان مراد می خواهد زنان و کودکان را به جای امنی ببرد تا انان با خیال راحت تری با متجاوزین مبارزه کنند . ?

سلیمان مراد نوکرش را همراه زنان و کودکان می فرستد و خود ایشان به همراه برادر" دامادش" در کنار دلاور مردان گورگیج به جنگ با متجاوزین می پردازند. وبعد از نبردی طولانی راهزنان شکست سنگینی می خورند وبا بجا گذاشتن تلفاتی سنگین پا به فرار می گذارند ?

 برادر سلیمان مراد و تنی چند از افراد هوت طاهر و افراد بومی کوهستک کشته می شوند.

کوههای گروگ هنوز رشادت و دلاور مردی سردار میرو محمد " کماندار نامی گورگیج را بیاد دارند. صخره ها هنوز رشادت اسماعیل محمد شمشیر زن قهار گورگیج و برادر هوت طاهر را به شهادت نشسته اند .  

منطقه هنوز مفختر به دلاوری و عدالت حاکم عادل و شجاع گیاوان طاهر محمد است. 




تاریخ : یکشنبه 98/9/17 | 1:23 عصر | نویسنده : اله بخش گرگیچ | نظر

گرگیچ های سرخس

 

 

در شهرستان سرخس بخش مرکزی روستای یاس تپه نوادگان جماخان گرگیچ از تیره سینگک زهی زندگی میکنند که در اوایل حکومت رژیم پهلوی تعدادی از اقوام گرگیچ از زهک مهاجرت کرده و به ترکمنستان ماری روستای مکیان سکونت گزیدند در حال حاضر روستای مکیان کاملا گرگیچ نشین بوده و بیشترین وصلتشان با طایفه براهویی میباشد بزرگانی چون ناصر خان فرزند شادیخان ، رحمت ، ملک داد، گلاپ، بالاچ فرزند گلزار،سنجر ،و جماخان و علیم خان در آنجا زندگی میکرده اند پس از گذر زمان علیم خان یاد وطن کرده و راهی ایران میشود و همراه برادرش جماخان به ایران می آید علیم خان به زهک باز میگردد و ژاندارم مرزبانی میشود و جماخان در سرخس روستای یاس تپه ایران سکونت میگزیند در آنجا ازدواج میکند و زندگی خود را با بزرگانی همچون حاج پسند خان گرگیچ از تیره عوض زهی و حاج اسدالله خان سپری میکند بعد از گذر زمان حاجی پسند خان گرگیچ به صالح آباد مهاجرت کرده و روستای کاریزک حاج پسند را نام گذاری میکنند و نوادگان جماخان هم اکنون در روستای یاس تپه زندگی میکنند سالار و محمد حسین ،صفر ،حاجی امین از بزرگان طایفه گرگیچ تیره سینگک زهی میباشند شغل این اقوام کشاورزی و دامپروری میباشد که زمین های کشاورزی آنها ملکی میباشد و از پدرشان به ارث رسیده است برادر جماخان علیم خان نوادگانش هم اکنون در زهک روستای حاجی علیشاه و حاجی شادیخان در پنج کیلومتری زهک زندگی میکنند و در حال حاضر با همدیگر در ارتباط و روابط خویشاوندی صمیمانه ای دارند.مطلب فرستاده شده ازسرخس ازناصرگرگیچ از روستای یاس تپه. 




تاریخ : یکشنبه 98/9/17 | 1:5 صبح | نویسنده : اله بخش گرگیچ | نظر

طایفه ی گرگبج یکی از طوایف بزرگ استان سیستان و بلوچستان هستند وهمچنین دراستان ها ی مختلف کشور زندگی  میکننداین طایفه از تیره ها و شاخه های متعددی تشکیل شده و در چندین کشور جمعیت چشمگیری را به خود اختصاص داده است.

کشورهای ایران،پاکستان و افغانستان از مهم ترین کشورهای گرگیج نشین خاورمیانه محسوب می شود.

اعضای این طایفه در کشورهای عربی حوزه ی خلیج فارس نیز سکونت دارند. این سکونت ار مرزهای عربی گذشته و شامل کشورهای تاجیکستان و ترکمنستان نیز می شود.

از بهترین خصوصیات اخلاقی گرگیج ها ، منش نیک و اخلاق پسندیده ی این جماعت در برخورد با دیگران بوده و است. در طول تاریخ این طایفه با تعامل و احترام به حقوق دیگران در کنار طوایف دیگر زندگی کرده و می کنند.

تعدادی از بزرگان گرگیج نمادی از فرهنگ و سنت قوم بلوچ شده اند.

دودا در تمام اقوام بلوچ نماینده ی تمام عیار میارجلی است. بالاچ برادر کوچک دودا نیز نماینده ی خون خواهی و بیرگیری در ادبیات و فرهنگ قوم بلوچ محسوب می شود.




تاریخ : جمعه 98/9/15 | 10:10 عصر | نویسنده : اله بخش گرگیچ | نظر

میرجلال خان رند 

 

 میرجلال خان رند بلوچ‌ کسی بود که وقتی چنگیزخان مغول به ایران حمله کرد و دست به غارت زد که از شمال شرقی ایران شروع کرد وقتی که تمامی قسمت های خراسان و شهرهای مرکزی ایران غارت نمود هوای غارت بلوچستان را کرد که در ان زمان مکران نام داشت چنگیز مغول کل بلوچستان را غارت کرد و تمامی قسمت های بلوچستان را با خاک یکسان کرد پس از غارت بلوچستان جوانی رشید شجاع به نام میرجلال خان گروهی از جوانان بلوچ تشکیل داد و شروع به مبارزه با مغولها کرد و روز به روز گروهش بزرگتر میشد و چنان با مغولها مبارزه نمود مغولهاییکه در بلوچستان بودن اکثر انها به هلاکت رسیدند و بعضی از انها متواری پنجگور پاکستان شدند و تعداد معدودی که باقی ماندن مسلمان شدند قلعه میرجلال خان هنوز در شهرستان نیکشهر وجود دارد. 

 

فرزندان میرجلال خان رند:

1_میر رند؛

  تمامی قبایل رند بلوچ همچون ؛ ریگی، برهان زهی, بامری, درازهی, ایجباری، رخشانی، دهانی، آسکانی, دامنی، نوتی زهی، کلکلی، یارمحمدزهی و... از نسل میر رند می باشند.

2_میر هوت ؛ قبیله هوت 

3_ میرلاشار؛ قبایل لاشاری

4-- میر گورگیژ؛ قبایل گرگیج

5_میر جاتن ....‌

6_میرکورایی...

7_میربلور....

 

منبع : طوایف بلوچ‌‌ 67"78




تاریخ : شنبه 98/9/9 | 3:43 عصر | نویسنده : اله بخش گرگیچ | نظر

گورگیچ یا گرگیج

 

نام طایفه ایی با اصالت است که هم اکنون در چهارکشور بزرگ ایران ترکمنستان افغانستان پاکستان ساکنند و در چندین کشور حوزه خلیج فارس نیز سکونت دارند و حتی تعدادی نیز در کشورهای اروپایی زندگی میکنندخوددراماخوذ از جد سیزدهم خود امیربالاچ خان رند میگیرند که اصالتا  رند بوده اند در منظومه اشعار بلوچیداز جنگاوری و دلاوری وبهادری او سخن به میان امده که در کتاب میراث و ... ذکر شده است ،امیربالاچ خان رندگورگیج بدون اولاد فوت میکند که وی را در دیره بگتی که انزمان دیره بیبرگ خان  رند  بود دفن کردند وی در زمانی که زنده بودندخود پهلوانی بزرگ و بی همتا بود که روایاتش در کتاب جنگانی هبر چاپ شده است به دلیل این روحیه جنگجویی و بهادری و پهلوانی هایش وی را لقب گورگیچ عطا کردنداگرچندکه بزرگان وشچره شناسان گورگیچ راکه جدهمه هست مردی خوش هیکل وباقدرت می دانند که در مسابقه ای یک گورخر را از پای در میاورد فوت وی در سنین جوانی  بوده وبعدابرادرش امیربکرخان بلوچ به امیری مکران منصوب گشت و عنوان گورگیچ به امیربکرخان داده شد رفته رفته طی سالیان دراز نام گورگیچ برفرزندانش ماند امیر طاهرخان گورگیچ رند که موسس حکومت طاهرزیی در گیاوان بود نسب خود را در پشت هفتم به امیربکرخان میرساند و به همین دلیل طاهرزیی شاخه ایی از گورگیچ هست و گرگیج های ایران که نسب خود را به شخصی بنام حسن خان ولد نوت میرسانند نیز در کتاب علم الانساب شجره نامه انها به بادین خان رند میرسد که او از اولادان امیرجلال خان بلوچ مییاشد.

 

نسب نامه گورگیچ ها با طوایفی مثل دومبکی ،بگتی،مری در جد بزرگشان امیربادین‌خان‌رند یکی میشود 




تاریخ : جمعه 98/9/8 | 7:11 صبح | نویسنده : اله بخش گرگیچ | نظر


  • paper | فروش بک لینک ارزان | buy Reporter
  • فال تاروت | رپورتاژ آگهی با کیفیت