دکترسردارفرهادگرگیج دکتر رشیدآسوده (گرگیج) دکترایرج شهرامی پور(گرگیج) دکتراحمدگرگیج،دکترجلاالدین گرگیج، ،مهندس جهانبخش گرگیج، مهندس خدادادگرگیج، مهندس حجت الاسلام شیخ حسین گرگیج، مهندس فرشاد گرگیج، مهندس حاج الله بخش گرگیج، حجت الاسلام شیخ ابراهیم گرگیج، مهندس رسول گرگیج، مهندس عبدالستارگرگیج عضو شورای شهروشهرستان، مهندس عبدالشکور گرگیج، مهندس رسول گرگیج شهردار سابق زابل،جناب . دکتر عبدالناصر گرگیج، مهندس احمدشاه گرگیج، مهندس حسین گرگیج، مهندس عبدالوودگرگیج،
مهندس قبادگرگیج، مهندس کریم گرگیج، مهندس عبدالعظیم گرگیج،
درتاریخ هر قوم وملتی به دلیر مردانی بزرگ وشجاع بر می خوریم که کارهای بزرگی برای ملت خود انجام داده اند که اثری شگرف وماندگار در زندگی وفرهنگ انها داشته است .
بنا بر این جا دارد که همیشه از فدا کاری وخدمات انها تجلیل و یاد انها را در اذهان مردم زنده نگاه داشت.
یکی از این دلاور مردان بزرگ وشجاع تاریخ معاصر ما سردار رییس دوست محمد کَرَمْداد طاهرزیی گورگیج رحمت الله علیه حاکم منطقه گیاوان می باشد که خدمات شایانی برای حفظ امنیت وجان ومال وناموس مردم منطقه خود انجام داده است.
این سردار رشید بلوچ در چندین مرحله مختلف برای حفظ امنیت مردم خود رشادتهای بزرگی انجام داده که کمتر کسی در تاریخ بلوچ بدان موفق شده است
یکی از کارهای بزرگ وافتخارامیز اینمرد بزرگ برگرداندن تمامی زنان ومردان بومی اسیر منطقه گیاوان زمین بود که توسط ادم ربایان اجیر شده شیوخ عرب به قصد فروش به آن سوی آبهای دریای مکران برده شده بودند.
گروهی آدم ربا در زمان حکومت سردار رییس دوستمحمد به منطقه ای در ساحل گیاوان هجوم میاورند وعده ای از زنان ومردان وکودکان رابزور به اسارت گرفته وبر لنجی سوار کرده بقصد فروش وتجارت با خود به یکی از بنادر خلیج میبرند.
وقتی خبر اسارت انها بگوش اینسردار دلیر بلوچ میرسد لحظه ای ارام نمیگیرد وبفکر چاره میفتد او بلافاصله چندین تن از بهترین وشجاع ترین سرداران و دلاور مردان طاهرزیی و منطقه گیاوان را برای برگرداندن آنها روانه پایگاه آدمربایان در ان سوی خلیج می کند و در اقدامی تلافی جویانه چندین تن از افراد وخانواده شیخ عرب را به اسارت خود در اورده و با خود به گیاوان می اورد وبه آنها پیام می دهد که اگر اسیران خود را می خواهند باید اسیران بلوچ را سالم به منطقه خود برگردانند وبا این عمل آدم ربایان را مجبور
به تسلیم و آوردن اسیران بلوچ می کند .
این کاری بس بزرگ است که تا کنون کمتر سردار بلوچی آنرا انجام داده است به خصوص که این عملیات بزرگ در خارج از مرزهای کشور انجام شده است. اگر شجاعت و دلاوری های سرداران بی نظیر مانند میر کمبر و دودا حسن و بکِّر حسن و بالانچ حسن ومیر گوهرام ودادشاه و.......... افتخار می کنیم این هم یک صفحه زرین دیگری است که باید همه اقوام بلوچ بدان افتخار کنند واز آن شعرها و حماسه ها بسازند و یاد این واقعه بزرگ را برای نسلهای آینده زنده نگه دارند تا آنها بدانند چه جانفشانی هایی برای حفظ امنیت و جان و مال و ناموس مردم مظلوم انجام گرفته است و هم چنین درسی باشد برای کسانی که چشم طمع به مال و جان و ناموس مردم دارند.
شهادت پاداش مجاهدان در راه خداست سردارسرفراز اسلام شهیدسپهبدحاج قاسم سلیمانی که باتفاق جمعی از همرزمانش باتوطیه شوم مزدوران استکبارتوسط بالگردهای آمریکای جنایتکار دربغداد به شهادت رسیدندسردار اسلام شهید سپهبدحاج قاسم سلیمانی نماد عزت اسلام وایران ومالک اشتر رهبری بودشهادتش سوزناک وفقدانش فراموش نشدنی هست طایفه گرگیج شهادت ایشان را به ملت بزرگ ایران ومقام معظم رهبری و خانواده محترم شان تسلیت عرض مینماید.
طایفه بزرگ گرگیج
تمام طوایف بلوچ وسیستانی ایران وبخصوص طایفه بزرگ گرگیج که در چندین کشور وشهرهای مختلف کشور ساکن هستند امابلوچ وسیستانی به چندین طایفه تقسیم میشوند، که برخی در بلوچستان و برخی دیگردر سیستان ساکنند و عدهای نیزازبلو چ ها مانندطایفه گرگیج در کشورهایی مثل پاکستان. افغانستان. عمان. ترکمنستان وکشورهاحوزه خلیج فارس و نیز در شهرهای مختلف ایران از جمله سرخس، تربت جام و صالح آباد در استان خراسان رضوی و عده ای در کلاله، گالیکش، مینودشت، علی آباد، آزادشهر و گرگان در گلستان، در استان مازندران و شهرهای بیرجند، نهبندان، قاینات، سربیشه و حاجی آباد استان خراسان جنوبی و همچنین در شهرهای میناب، بندرعباس، رودبارجنوب، جازموریان، جیرفت و شیراز ساکن هستند. این طوایف دو بخش از بلوچستان (سرحدو مکران) ویک بخش در سیستان را فرا میگیرند.
طوایف سرحدی که شامل شهرهای خاش و زاهدان و سایر مناطق مربوط به این دوشهر و طوایف مکرانی شهرهای ایرانشهر، سراوان، سرباز، راسک، نیکشهر، چابهار و دیگر مناطق را شامل میشود، ومعروف ترین طوایف به شرح زیر میباشند:
زابل
گرگیج، نارویی ،شاهوزهی ،براهویی ، دهمرده،شهرکی،میر،جهانتیغ،سرگلزایی،عسکری،نورزایی،نوری،بامری،اربابی،بدیچی،کوهکن،کاشانی،رخشانی،سارانی
زاهدان
ریگی،رخشانی ، ایجباری، شه بخش، نارویی ،کاشانی ،شاهوزهی ،گمشادزهی، گرگیج،قنبرزهی، کهرازهی،سارانی ،سالارزایی
خاش
ریگی، جمشیدزهی ،رخشانی ،شهنوازی،میربلوچ زهی، شهلی بر ،جمالزهی، کردی، مرادزهی، کرم زهی، هاشمزهی، عمرزهی، محمودزهی، آزادیی،محب زهی، عیدوزهی، کهرازهی، قلندرزهی ، ایرندگانی ، سالارزهی ؛ایجباری نوشیروانی
سراوان و سوران :دهانی،،حسین بر،باهورزهی، گمشادزهی، نصرتی، سپاهی، رئیسی، ریگی ، دهواری،جنگی زهی،حسین زهی، رخشانی، ملکزاده، سکوزهی، بزرگزاده، باران زهی، بارک زهی، بهرامی، میرمرادزهی،مرادزهی(کرم زهی از نسل مراد دادشاه) نوشیروانی، ملازهی، بلوچزهی، درازهی، درزاده، چاکری، هونکزهی، داوودی،دهانی
چابهار
گرگیج ’هوت،رخشانی ، جدگال، نوهانی، جت، صابرو یا بادپا،سردارزهی،خانزهی،میر،بردیگ،کوسگ،سیساد،شیخ،شیخ زاده،کلمتی، باروزهی،لتیگ،کرنگیش،
ایرانشهر
هوتی ، رخشانی ،برهانزهی،نارویی، محمود زهی، دهانی (چاه جمال)، کدخدایی،شاهک زهی، کلکلی،کرم زهی، رند رخشانی، بیجارزهی،گرگیج، ارباب (انوری – لشکرزهی – پندار-اژدری-قادری)، سنجرزهی، نایگونی، بامری، کهرازهی، شیرخانزهی، شیروانی، شیبانی،
بمپور
نارویی،هوتی،رخشانی، رئیسی نیا. طوقی، رودینی، دهانی، باشی زهی (امیریان)، صلاح زهی، کدخدایی،زین الدینی، بامری، ساویز، آچاک، حق شناس
جازموریان
سابقی.بامری،رخشانی,، زمانخانی (تیرهای از یاراحمدزهی)، نارویی، رئیسی، هوت کورویی، هوت شکربگی، هوت اله بَکشی
نیکشهر
شیرانی، رئیسی، هوتی، رخشانی ،رئیسی زاده،کلی زهی(قلی نژاد)، چاکرزهی، درزاده، بلیده، بلوچ، امیری،کدخدایی، بلیدهای، بلوچی، دهداتی
لاشار
میرلاشاری، مبارکی ،رئیسی، طوقی،کلی زهی(قلی نژاد)، لاشاری، امیری، جاوشیری، گردهانی، کدخدایی،بلوچی،رخشانی ، دانش پیپ، قاضی زاده، نوایی، درزاده، نوکری، چاکری، باشنده، بلوچ لاشاری، ملازهی، پروین
سرباز
بلیدهای -آسکانی-دهانی_دینارزهی – رئیس- بلوچ- کیشکوری- رند – رخشانی ،ملک- -بلوچی-زردکوهی_میر – شهدادی- شهدادزهی-نسکندی-افضل زایی و دلمرادزهی ، بزرگزاده، ملازاده، درخشان، پایدار، درخانی ، اربابی، ایرانژاد، ایراندوست، ایرانپناه، حسین زهی، بهرامزهی، دهقان، نظرزهی، مزارزهی، آزموده، کریمزایی، سگاری{سقاری}
ومنطقه کرمان بم، رودبارجنوب،جیرفت،عنبراباد،ریگان،ازطایفه گرگیج تعدادزیادی ازگرگیج هاساکن هستند،
خودستای پدیده ایی است که اثرات منفی آن در کمترین فرصت ممکن علایم خودش را به شکل ناهنجاری نمایان می کند ، اما در تاریخ این طایفه«دیگر ستایی» وجود دارد یعنی شاعران بلوچ اگر از این قوم و از دلاوری و امانتداری آنان یاد می کنند هیچگونه نسبیت فامیلی با آنان ندارند و به قول فرمانروای ملک سخن «مشک آن است که ببوید نه آنکه عطار بگوید»
امتیازات خاصی که این طایفه داشته و بر مبانی یک اصل اساسی دینی و ملی ومیهنی است که به چند مورد خاص در حد اطلاعات اینجانب فهرست وار اشاره می گردد:
1- نگاه تعصب آمیز که لطمه ای به به هنر انسان بودن وارد می نماید در بین طایف گرگیج وجود نداشته است
2- تعصب میهن پرستی، ملی گرایی افتخار به سرزمین و ولایت خویش و حفظ تمامیت ارضی از خصایص انحصاری این طایفه بوده است حتی در مواقع بحرانی وشرایط حاد.
3- در کوتاه نمودن دست استعمار گران از تصرف سرزمین بلوچستان نقش اساسی ومهمی داشته اند
4- بزرگترین مخالف رژیم طاغوتی بوده اند و به همین دلیل نه اهل باج بوده اند ونه خراج یعنی نه باج می داده اند ونه می گرفته اند حتی با داشتن قدرت!
5- بسی جای افتخار است که هیچ فردی از اینطایفه با نظام جمهوری اسلامی عناد نداشته و همه ی آنان در سایه نظام و با دلبستگی خاص زندگی می کنند به طوریکه حتی یک پناهنده که مخالف نظام باشد در کشورهای دیگر زندگی نمی کند.
6- تعصبات نابجا دربین اینان وجود ندارد در بین این طایفه، بلوچ وفارس، شیعه وسنی وجود دارد و بیشترین تاکیدات بر روی مشترکات دارند و دامنه ی اختلافات قومی و مذهبی در بین انان موردی هم مشاهده نمی شود
7- نزدیکترین مرزدارانی هستند که کمترین فاصله با نوار مرزی را دارند و همیشه کمر همت را برای صیانت از وطن بسته و این عزم راسخ آنان برای مرزبانی و مرزداری بدون داشتن هرگونه توقعی از نظام، روزبه روز افزایش یافته است.
مقاومت طوایف بلوچ در برابر قوای انگلیس (جنگ گورستانی 1916م)
چکیده
بریتانیا پس از تسلط بر هندوستان توجه خود را به سوی مرزهای تاریخی ایران در سند معطوف نمود و از همان ابتدای پیشروی به سوی بلوچستان، با مقاومت سرداران بلوچ روبرو شد. از سوی دیگر فتاوی علمای عثمانی در جریان جنگ جهانی اول مبنی بر وجوب جهاد بر ضد بریتانیا، و تأیید آنها توسط علمای عتبات و مدارس دیوبندی هند، باعث تحریک قبایل بلوچستان از جمله قبیله اسماعیل زهی در سرحد شد. ترس اصلی سرداران بلوچستان بویژه در منطقه سرحد، تجزیه مجدد خاک ایران یا ضمیمه نمودن بلوچستان غربی به قلمرو بریتانیا بود. مهمترین سرداران بلوچ جنیدخان یاراحمدزهی، خلیلخان گمشادزهی و جمعهخان اسماعیل زهی بودند. نبرد جمعهخان با قوای مهاجم انگلیس، که به جنگ گورستانی یا «لیرودیک» معروف شد، از مهمترین جنگهای طایفه اسماعیل زهی با متجاوزان انگلیسی بود. در این جنگ که در نزدیکیهای زاهدان اتفاق افتاد، تعداد زیادی از متجاوزین انگلیسی (70 نفر) و هجده نفر از طائفه اسماعیل زهی از جمله شش نفر از برادران جمعهخان کشته شدند.
نفرت بلوچهای ایرانی از بریتانیا باعث شد انگلیسیها نتوانند جای پایی برای سلطه دائمی خود در منطقه پیدا کنند؛ و پس از پایان جنگ جهانی اول به تدریج این منطقه از خاک ایران را تخلیه کردند.
مقدمه
قبایل بلوچ از کهنترین و نیز سلحشورترین اقوام ایرانی هستند که هیچگاه در دفاع از خاک ایران کوتاهی نورزیدهاند. قبایل جنگجوی بلوچ با به ارث بردن و حفظ ویژگی جنگاوری اقوام کهن ایرانی، به عنوان مرزداران حریم شرقی ایران در عمل نشان دادهاند همواره به این کشور عشق ورزیده و افتخار میکردهاند. زمانی که در بلوچستان به دلیل ضعف حکومت مرکزی نقشههای حساب شدهای از سوی بریتانیا به اجرا درمیآمد تا آنجا را تحت تسلط خود قرار دهد، مقاومت قبایل بلوچ بدون هیچ حمایتی از جانب حکومت ایران این نقشهها را نافرجام گذاشت.
جنگهای عمده قبایل بلوچ ایرانی با نیروهای بریتانیا در سابقه ذهنی و تاریخ شفاهی رایج در میان بزرگان و معمرین منطقه تفاوتهای زیادی با روایتهای آن وقایع از زبان اسنادِ غربی از جمله اسناد و روایات بجا مانده در آرشیوها و خاطرات مأموران انگلیسی دارد. تلفات وارده به نیروهای انگلیسی و عدم توانایی آنان در جلب قلوب مردم منطقه باعث گردید آنان در پایان جنگ جهانی اول منطقه را ترک کنند. طایفه اسماعیلزهی به رهبری جمعهخان از مهمترین طوایفی بود که در سرحد بلوچستان علیه انگلیسها (1916 م) قیام کرد. سردار جمعهخان (1335-1245ه. ش) پس از رسیدن به سرداری با همکاری دو قوم گمشادزهی و شهنوازی چنان عرصه را بر انگلیسیها تنگ کرد که آنها ژنرال ریجینالد دایر را برای جنگ با جمعهخان به بلوچستان اعزام کردند.
میان قوای انگلیسی به فرماندهی ژنرال ریجینالد دایر و جنگاوران بلوچ، نبردهای متعددی رخ داد؛ که در این مقاله به ذکر حوادث یکی از این نبردها معروف به جنگ گورستانی میپردازیم.
وضعیت بلوچستان ایران در زمان شروع جنگ جهانی اول
بلوچستان در زمان شروع جنگ جهانی اول به دو منطقه مکران و سرحد تقسیم میشد. پس از مرگ ناصرالدینشاه و سپس انقلاب مشروطه، یا به عبارت بهتر ضعف دولت مرکزی و کاهش نفوذ آن در نقاط دوردست کشور، در مکران بهرامخان بارانزهی حکومت میکرد.
در منطقه شمالی یا ناحیه کوهستانی و مرتفع سرحد، قدرت در دست سردار میرجنیدخان یاراحمدزهی بود. قبایل عمده دیگر در این منطقه شامل قبیله گمشادزهی به رهبری سردار خلیلخان (هلیلخان)، قبیله اسماعیل زهی به رهبری جمعهخان (جُماخان)، و قبیله ریگی به رهبری ابراهیمخان، عیدوخان و سردار تاجمحمد با طوایف متعدد دیگری چون ناروئی، گرگیج، براهوئی، کُرد، رخشانی، هاشم زهی، کهرازهی، تمندانی، ترشابی، سالارزهی، مرادزهی، کرم زهی و تیرههای کوچکتر از طریق وصلت و یا اشتراک در قلمرو متحد بودند و در سه قسمت اصلی سرحد اتحادیههای قدرتمندی ایجاد کرده بودند. اکثر قبایل سرحد نسبت به میرجنیدخان احترام زیادی قائل بودند و تقریباً رهبری او را بر تمامی منطقه قبول کرده بودند. اگرچه در مکران قدرت واقعی در دست میربهرامخان بود، اما سرداران متعددی همچون نوابخان بامری، سعیدخان ناروئی و میربرکتخان جاسکی نیز قدرت قابل توجهی داشتند.
سرداران بلوچ ایرانی برخلاف سرداران بلوچستان شرقی کمتر تحت نفوذ یا کنترل حکومت استعماری بریتانیا در هند بودند و تقریباً نوعی سنت ضدانگلیسی در میان بلوچهای این منطقه حاکم بود.
بلوچهای سرحد، برخلاف بلوچهای مکران، وابستگی چندانی به کشاورزی و زمین نداشتند. رؤسای قبایل سرحد نیز قدرت و ثروت حاکمان مکرانی را نداشتند؛ زیرا فاقد اراضی غنی کشاورزی بودند که از طریق آن بتوانند کسب درآمد نمایند. سرداران ناحیه سرحد در عوض با سازماندهی نیروهای قبیلهای خویش، روستاها و شهرهای اطراف را مورد حمله و تهاجم قرار میدادند.
پس از اینکه بریتانیا در جهت منافع خویش اقدام به تعیین حدود و تجزیه بلوچستان کرد، اراضی وسیعی را که متعلق به قبایل قدرتمند منطقه نظیر یاراحمدزهی، گمشادزهی و ریگی بود، در مناطقی چون «ماشکید و تهلاپ» از خاک ایران جدا کرد که علاوه بر اینکه ضربههای شدیدی به اقتصاد آنان وارد شد، بسیاری از تیرههای قبایل فوق در دو سوی مرز قرار گرفتند و با خط ترسیمی گلداسمید برای همیشه از همدیگر جدا ماندند بنابراین نوعی خصومت شدید نسبت به انگلیسیها در منطقه ایجاد شد.
آماده شدن قبایل سرحدی برای حمله به منافع بریتانیا
به دنبال بروز ناآرامیهایی در مناطق ساحلی مکران و حملات گسترده بهرامخان بمپوری به مرزهای هندوستان در مناطق «کیچ و تُمپ» قبایل سرحدی نیز آمادگی خود را برای پیوستن به نیروهای جهادی اعلام کردند. فتوای جهاد علمای منطقه و تحریکات عناصر آلمانی مرتبط با شیراز در این حوادث، مؤثر بود. از سوی دیگر نیروهای انگلیسی و نظامیان وابسته به آنها برای جلوگیری از نفوذ عوامل آلمانی به مناطق شرقی کشور و ورود به افغانستان، حلقة خاوری ایران، یا کمربند شرقی ایران را، که به پلیس شرق نیز معروف شد، ایجاد کردند. بخش مهمی از حوزة عمل حلقه خاوری ایران، در مجاورت منطقه سرحد در بلوچستان ایران بود. انگلیسیها نیروهای فراوانی را در پاسگاههای «کَچِه» و «رَباط» که مرز مشترک منطقه سرحد با بلوچستان انگلیس و افغانستان محسوب میشد مستقر کرده بودند.
این تحرکات نظامی که با استخدام بعضی از عناصر محلی همراه بود موجبات خشم و ناراحتی قبایل سرحدی و علمای منطقه را، که در واقع به دلیل آموزش در مدارس دیوبندی هند و ارتباط با رهبران گروههای مسلمان آنجا دارای روحیات شدید ضدانگلیسی بودند، فراهم نموده بود. رهبر بلامنازع سرحد در این زمان، سردار جنیدخان یارمحمدزهی بود که دارای احترام زیادی در میان قبیله خود و سایر قبایل منطقه بود. ملا ملکشاه یکی از علمای دینی منطقه بود که نقش بسیار مهمی در دعوت قبایل دامنی، که علاوه بر یارمحمدزهیها قبیله گمشادزهی به رهبری «سردار خلیلخان» را شامل میگردید، به جهاد برعهده داشت. او در روستای گزّو که یکی از مراکز اصلی تجمع و سکونت ایل یارمحمدزهی به حساب میآمد، ساکن بود و بسیاری از افراد این قبیله فرزندان خود را برای کسب مراحل مقدماتی علوم دینی و قرائت قرآن به مکتبی میفرستادند که تحت سرپرستی او اداره میشد. ملا ملکشاه که فتاوی علمای دیوبندی را در سرحد انتشار میداد، جنیدخان را به جهاد در مقابل انگلیسیها دعوت نمود. بنظر میرسد نسبت فامیلی ملا ملکشاه با جنیدخان و خلیلخان نیز تا حد بسیار زیادی در پذیرش فتاوی جهاد او مؤثر بوده است و این نزدیکی باعث تقویت افکار اسلامی و اندیشههای جهادی سرداران سرحدی گردیده است.
یکی دیگر از علمای با نفوذ منطقه مولوی عبدالله سربازی قاضیالقضاة بلوچستان بود که در قضیه حمله به افسران سیاسی بریتانیا در منطقه «مند» نقش مستقیم داشت و در فتوایی که در تمامی بلوچستان منتشر گردید، اعلام نمود انگلیسیها کافر هستند و هرگونه کمک به آنها را حرام شمرده بود . دلیل صدور این فتوا این بود که شماری از بومیان به استخدام انگلیسیها درآمده بودند.
امتداد قلمرو قبیله اسماعیل زهی که رهبری آن را «سردار جمعهخان» به عهده داشت تا نرماشیر میرسید و وابستگیهای نزدیکی بین این قبیله و طوائف شیهکی، سابکی، سنجری و رشیدی که دارای نفوذ و جمعیت قابل توجهی در اطراف نرماشیر، بم و جیرفت بودند، برقرار بود. قبیله یارمحمدزهی هم مناسبات نزدیکی با طائفه شیهکی برقرار نموده بود و یکی از سرداران معروف این قبیله بنام یارمحمدخان که از فعالان دمکرات کرمان به حساب میآمد، از دختر سردار جنیدخان خواستگاری نموده بود.
در کمیته عملیاتی دمکراتهای کرمان، که در اواسط اوت 1915/ اوایل شوال 1333 از اجتماع رهبران این حزب تشکیل گردید، نام علیاکبر قراسوران که از بلوچهای اطراف کرمان بود به چشم میخورد. این کمیته برای همکاری با آلمانها و مبارزه مشترک بر ضدانگلیسیها و عوامل وابسته آنان ایجاد گردیده بود. از میرزاعلیاکبر بلوچ، در کتاب کرمان در نهضت مشروطیت نیز به عنوان یکی از آزادیخواهان و همراهان نزدیک میرزاآقاخان کرمانی (بردسیری) نام برده شده است. به نظر میرسد در فراهم کردن مقدمات و زمینهسازی ملاقات سرداران بلوچ سرحدی و نمایندگان آنان با عوامل آلمانی اعزامی به کرمان و بم، افرادی چون علیاکبر و یارمحمدخان شیهکی و سایر سران قبایل منطقه نقش مهمی داشتهاند.
در کتاب حکایت بلوچ نیز به یکی از اعضای طایفه شیهکی اشاره گردیده است که به عنوان راهنما برای گروهی آلمانی خدمت میکرده است و در زمانی که این گروه در دام گروهی از عشایر قبیله اسماعیل زهی یا افراد سردار «جماخان» واقع میشود با معرفی خویش باعث نجات جان آنان میگردد.
در وقایع عصر مشروطه قبایل بلوچ به دلیل فعالیتهای آزادیخواهانه رفعت نظام بر ضد حکّام قاجار شوریده بودند. بلوچها در جریان حمله شورشیان و آزادیخواهان برای فتح کرمان حضور چشمگیری در نیروهای محاصرهکننده کرمان به رهبری رفعت نظام و میرزاحسینخان رئیس نظمیه داشتند. در جریانات کرمان و وقایع مربوط به سالهای آغازین جنگ جهانی اول نیز قبایل بلوچ در همراهی با دمکراتها و متحدان آلمانی آنها نقش مهمی بازی میکردند. نمایندگان آلمان نیز در پی دیدار با سران قبایل بلوچ در بم و نرماشیر با اعطای کمکهای مالی در مبارزهشان علیه انگلیسیها یاری میدادند. در این مبارزه مشترک، بلوچها حملات شدیدی به منافع بریتانیا در مناطق مختلف بلوچستان بالاخص در مرزهای شرقی در حدود رباط و کچه توسط قبایل سرحدی کردند. این حملات را عمدتاً قبایلی همچون یارمحمدزهی، گمشادزهی و اسماعیل زهی انجام میدادند. به نظر میرسد، با توجه به نفرت مردم منطقه از انگلیسها، عناصر آلمانی توانستند از این وضع به نفع کشور خود استفاده کنند؛ همانطور که در شیراز و بوشهر و تنگستان و دشتی همین کار را کردند.
تأثیر فتاوی جهاد نیز در قبایل بلوچ به حدی بود که سر پرسی سایکس در مورد آن مینویسد: «یک سردار بلوچی در نامهاش (برای خانوادهاش) چنین نوشته است که او مدتها ناخن و محاسنش را به آرزوی شهادت با حنا رنگ بسته است ....»
سردار جمعهخان اسماعیل زهی میگفت پدرش، کدخدا جیهل، در زمان حیاتش مأموریتی از طرف سطوتالممالک حاکم وقت بلوچستان برای جلوگیری از پیشروی نیروهای انگلیسی در خاک بلوچستان ایران دریافت کرده است و به همین دلیل به هر وسیله ممکن برای اجرای تعهد او اقدام خواهد کرد تا راه ورود نیروهای نظامی بریتانیا را به درون خاک ایران سدّ نماید. تبلیغات ملا درمحمد و قاضی خیرمحمد حسن زهی در دعوت از سردار جمعهخان به ادای فریضه دینی جهاد، او را برای جنگ با انگلیسیها مصمّم نمود.
شدت دشمنی با انگلیسیها در میان قبایل بلوچ ایرانی به حدّی مقامات بریتانیایی در هند را نگران نموده بود که حضور بلوچهای ایران را در سیستان و افغانستان باعث تحریک ساکنین مرزهای افغانستان و خطری برای منافع خود اعلام میکردند
بزرگ خاندان طایفه گرگیج درگذشته
1-سردارملک محمد خان : نماینده دو دوره مجلس موسئسان در تاریخ 1303
2-سرهنگ کیچی خان : یکی از فرماندهان قشون ایران در جنگ با روس
3- دودا و بالاچ: دودا نشانه میار جلی (حمایت )و بالاج دومین شاعراسطور ه ای که کتابی از وی باقی مانده است.
4-نور محمد و لطفی خان گرگیچ : از اولین ساکنین دزداب هستند
5-سید خان : اولین نایب امنیه حکومتی دزداب
6-سردار حاج میرزا دوست محمد خان گرگیچ : یکی از اشخاصی که در امضای پروتکل اب هیرمند نقش موثری داشت وموسس لویی جرگه افغانستان ونماینده دودوره مجلس
7-حاج صالح محمد خان : نماینده مجلس افغانستان
8-سردارمیرزامحمدنورخان گرگیج کسی که توانست کلیه قوم را از افغانستان به ایران برگردانددرسال1321
9_سرادر محمدرحیم خان گرگیچ شورای شهر زاهدان
10_مرحوم شهیدکدخدافیض الله خان یکی ازگمنامان طایفه
11-حاج غلامرسول بولاغزهی گرگیج کارمنداداره آب واز ریش سفیدان طایفه
12-حاج محمدجان گرگیج فعال اولین ریس تربیت بدنی زابل سیستان
13-حاج دوست محمدخان گرگیج از بزرگان طایفه دراستان گلستان
14-حاج عسکرگرگیچ فرزندپسندخان از سرخس
15-حاج مهراب گرگیج از بزرگان طایفه
16-سردارریس دوست محمدخان طاهرزهی گرگیج
17-سردارریس علی جلال طاهرزهی گرگیج
18-حاج ملا محمدچشک از بزرگان طایفه دراستاگلستان
19-سردارامین الله خان هوشمند
20-حاج علی گرگیج از بزرگان طایفه در دشتیاری
.: Weblog Themes By Pichak :.